وبگاه بهارنارنج

♥بهارنارنج♥

♥تحمل نداره نباشی♥...♥دلی که تو تنها خدا شی♥

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً



 

 

یه پسر جوون میره توی داروخانه و به فروشنده میگه که: یه ک**** می‌خواستم

راستش رو بخوای دارمبرای شام میرم خونه دوست دخترم،شکلک شاید یه موقعیتی

پیش بیاد که بتونم یه کارایی بکنم!شکلک

فروشنده اون رو بهش میده و پسره میره بیرون، اما هنوز از در داروخانه بیرون نرفته بود

که برمیگرده و دوباره میگه: اگه میشه یکی دیگه هم بهم بدید...آخه خواهر دوست دخترم

هم خیلی ناز و خوشگله، همیشه وقتی که منو می‌بینه پاهاشو به طرز بدی باز می‌کنه،

فکر کنم اگه خوش شانس باشم بتونم با اون هم باشم!شکلک

فروشنده یکی دیگه هم بهش میده و پسره میره، اما دوباره از در داروخانه بیرون نرفته که

برمیگرده و میگه:یه دونه دیگه هم به من بدید، آخه مامان دوست دخترم هم خیلی ناز و دل

رباست و همیشه وقتی منو می‌بینه نگام میکنه و نخ میده، فکر کنم

از من میخواد که یک کارایی بکنم!شکلکخلاصه یکی دیگه هم میگیره و میره…

موقع شام پسره سر میز نشسته، در حالی که دوست دخترش سمت چپش هست،

خواهر دوست دخترش سمت راستش و مادر دوست دخترش روبروش. 

در همین حال پدر دختره هم میاد سر میز شام و یهو پسره سرش رو میاره

پایین و شروع می‌کنه به دعا کردن: خداوندا… به این سفره برکت بده…

بخاطر همه چیزهایی که به ما دادی ممنونیم…خلاصه چند دقیقه ای میگذره

و پسره همچنان دعا میکرده: خدایا بخاطر همه لطف و محبتت سپاسگزاریم…شکلک

آخرش دیگه دوست دخترش شاکی میشه بهش میگه: نگفته بودی اینقدر مذهبی هستی!

پسره هم جواب میده: تو هم نگفته بودی پدرت داروخانه داره!!!!شکلک!!!!شکلک

                                                                             شکلک



════════ ೋღ♥ღೋ ════════








یا حسین-بهارنارنج